فهرست مطالب

خانواده پژوهی - پیاپی 7 (پاییز 1385)

فصلنامه خانواده پژوهی
پیاپی 7 (پاییز 1385)

  • 100 صفحه، بهای روی جلد: 8,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1385/08/23
  • تعداد عناوین: 6
|
  • محبوبه فولادچنگ صفحه 209
    نوجوانان دبیرستانی، تعداد 272 دانش آموز سال سوم دبیرستان (132 دختر و 140 پسر) به شیوه نمونه گیری خوشه ایتصادفی از شهر شیراز انتخاب شدند. بر مبنای نمره ابعاد کنترل و محبت والدینی در پرسشنامه، محیط خانوادگی (نقاشیان، 1358) از نظر الگوهای خانوادگی به چهار گروه: خانواده های قاطع (محبت بالا کنترل بالا)، آسان گیر (محبت بالا کنترل پایین)، بی توجه (محبت پایین کنترل پایین) و مستبد (محبت پایین کنترل بالا) تقسیم شدند. این عده، هم چنین پرسشنامه سازگاری نوجوانان دبیرستانی (سین ها و سینک، 1993) را تکمیل کردند. میزان آلفای کرانباخ و ضریب بازآزمایی هر دو پرسشنامه محیط خانوادگی و سازگاری نوجوانان دبیرستانی از 68/0 تا 85/0 محاسبه شد. نتایج تحلیل واریانس تعاملی نشان داد که سازگاری عمومی فرزندان خانواده های قاطع و آسان گیر به طور معناداری بیش از فرزندان والدین مستبد و بی توجه است، اما بین سازگاری عمومی فرزندان خانواده های قاطع و آسان گیر تفاوت معناداری وجود ندارد و فرزندان والدین مستبد و بی توجه نیز تفاوت معناداری از این نظر با یکدیگر ندارند. نوجوانان دختر از سازگاری عمومی بیشتری در مقایسه با پسران برخوردار بودند. نقش تعاملی الگوهای خانوادگی و جنسیت بر سازگاری نوجوانان معنادار نبود. در بررسی نقش دو بعد کنترل و محبت والدینی در سازگاری نوجوانان نیز تحلیل واریانس نشان داد که میزان کنترل والدین تاثیر معناداری بر سازگاری عمومی فرزندان ندارد، اما نقش محبت بر سازگاری هر دو جنس معنادار است (0001/0P<). یعنی در هر دو جنس نوجوانانی که از محبت بیشتر والدین برخوردار بودند، سازگاری بیشتری را نشان می دادند. تاثیر تعاملی جنسیت با ابعاد کنترل و محبت والدینی بر سازگاری معنادار نبود. نتایج بر حسب کاربردهای آن برای شیوه های مناسب فرزندپروری و نحوه تعامل با فرزندان به ویژه از نظر نحوه کنترل و محبت به نوجوانان و نیز اشاراتی برای تحقیقات آینده می تواند مورد بحث قرار گیرد.
    کلیدواژگان: خانواده، محبت، سازگاری، نوجوان، جنسیت
  • گلنار شایسته، علی صاحبی، احمد علیپور صفحه 223
    در این مطالعه 50 زوج ایرانی مقیم استرالیا و کانادا مورد پژوهش قرار گرفتند. شرکت کنندگان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور داوطلب در این آزمون شرکت کردند. تمامی شرکت کنندگان به آزمون های شاخص رضایت مندی زناشویی (DAS)، پرسشنامه باورهای ارتباطی (اپستین، 1992)، مقیاس انتظارات غیرمنطقی (صاحبی، 2005) پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که رضایت مندی زناشویی و متغیرهای شناختی با یکدیگر همبستگی دارند. ضریب همبستگی بین رضایت مندی زناشویی و باور ارتباطی «عدم توافق تخریب گر است» 42/0، «ذهن خوانی» 23/0، «همسر نمی تواند تغییر کند» 59/0، «کمال گرایی جنسی» 32/0 و «زن و مرد اساسا متفاوتند» 12/0 بدست آمد. ضریب همبستگی بین رضایت مندی زناشویی و انتظارات غیرمنطقی از ازدواج 25/0 بدست آمد. برای محاسبه سهم این عوامل در پیش بینی واریانس های رضایت مندی زناشویی، رگرسیون خطی و هم چنین برای بررسی سهم تک تک این عوامل در برآورد واریانس های رضایت مندی زناشویی از رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. یافته های بدست آمده نشان داد که تمامی عوامل شناختی روی هم رفته 44% واریانس های رضایت مندی زناشویی را تبیین می کنند که از این میان 41% سهم دو باور ارتباطی «عدم توافق تخریب گر است» (19%) و «همسر نمی تواند تغییر کند» (22%) بوده، دیگر متغیرها کمتر از 2% واریانس های این متغیر را پیش بینی می کنند. یافته های این پژوهش در آموزش شناختی همسران و اصلاح باورهای ناکارآمد آن ها می تواند به کار گرفته شود.
    کلیدواژگان: رضایت مندی زناشویی، باورهای ارتباطی، ذهن خوانی، کمال گرایی جنسی، عدم توافق تخریب گر است، انتظارات غیرمنطقی، نگرش به ازدواج
  • علی زاده محمدی، محمود حیدری، غلامرضا جندقی، حمیدرضا پوراعتماد، غفار ملک خسروی، نیره سادات سعادتمند صفحه 239
    در پژوهش حاضر نقش عوامل خانوادگی در پیشرفت دانش آموزان استان قم بررسی شده است. نمونه تحقیق شامل 505 دانش آموز دختر و پسر دوره دبیرستانی در سال تحصیلی1384-1383 از شهرستان های استان قم است که به صورت تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. والدین دانش آموزان پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند، ابزار سنجش کارکرد خانواده و پرسشنامه تعارضات خانوادگی را دریافت کرده و به سوالات آن پاسخ دادند. شاخص های بدست آمده از پرسشنامه ها با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان که بر پایه معدل دانش آموزان در نظر گرفته شده بود، مورد بررسی و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که دانش آموزان با جو خانوادگی ناکارآمد به طور معناداری (03/0=p) از نظر وضعیت تحصیلی وضعیت بدتری دارند. مولفه های مختلف تعارضات زناشویی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تفاوت معناداری پیدا نکرد. وضعیت تحصیلی دانش آموزان خانواده هایی با وضعیت اقتصادی ضعیف در مقایسه با وضعیت اقتصادی بالا در سطح معناداری (01/0=p) بیشتر بود. بین وضعیت تحصیلی دانش آموزان و سطح تحصیلات مادر تفاوت معناداری پیدا نشد. دانش آموزان دختر از نظر وضعیت تحصیلی بهتر از دانش آموزان پسر بودند (001/0=p). نتایج رگرسیون با روش پس رونده نشان داد که متغیرهای ترتیب تولد، سن پدر، سن مادر، درآمد، تعداد فرزندان و متغیرهای حل مشکل، ارتباط و کنترل رفتار از دیدگاه دانش آموزان و نیز متغیرهای ارتباط، همراهی عاطفی و اقتدار منطقی از دیدگاه مادران پیش بینی کننده معنادار وضعیت تحصیلی هستند.
    کلیدواژگان: کارکرد خانواده، تعارضات زناشویی، فرزندپروری، وضعیت تحصیلی، دانش آموزان دوره متوسطه
  • لیلی پناغی، شهربانو قهاری، حمید یوسفی صفحه 257
    این مطالعه با هدف بررسی دیدگاه های زنان قربانی خشونت و بررسی عوامل خطر و محافظت کننده از آن صورت گرفته است. این بررسی یک مطالعه کیفی می باشد که با برگزاری دو جلسه بحث گروهی متمرکز با حضور 9 الی 10 نفر از زنان قربانی خشونت همسر از مناطق جنوب و جنوب شرقی تهران در هر جلسه برگزار گردید. داده ها، مطالعه ثبت و ضبط گردیدند سپس کدبندی شدند و نتایج استخراج شد. یافته ها نشان دادند که زنان قربانی خشونت با هر سه جنبه خشونت یعنی عاطفی، جنسی و جسمی آشنایی داشتند و خشونت عاطفی را از سایر جنبه های خشونت مهم تر می دانستند. به نظر ایشان، زنان قربانی خشونت بیشتر زنانی با اعتماد به نفس پایین، بدون حمایت اجتماعی و خانوادگی هستند و از شرایط بعد از طلاق می ترسند. این زنان بیشترین منبع حمایتی را قوانین می دانستند که در حال حاضر نقش قوانین را در حمایت از زنان کم رنگ می دانستند. در نتیجه همسرآزاری یک پدیده چند بعدی است که برای حل آن نمی توان فقط به یک بعد پرداخت، هر چند که اصلاح و اجرای قوانین بیش از همه ابعاد در کمک به این زنان نقش خواهد داشت.
    کلیدواژگان: همسرآزاری، خشونت، بحث گروهی متمرکز
  • کتایون خوشابی، فاطمه قدیری، علیرضا جزایری صفحه 269
    والدین به دلیل نفوذ و تماس بیشتر با کودکان می توانند در اجرای مداخلات رفتاری در محیط طبیعی زندگی کودک نقش به سزایی داشته باشند. به همین دلیل در دهه های اخیر توجه روزافزونی به گنجاندن آموزش مدیریت والدین در طرح درمان اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) گردیده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر برنامه آموزش مدیریت والدین متناسب با فرهنگ ایرانی به تنهایی و در ترکیب با دارودرمانی در کاهش نشانه های اختلالADHD و مشکلات رفتاری است. بدین منظور در یک مطالعه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، 28 کودک مبتلا به ADHD تحت سه شرایط درمانی قرار گرفتند: دارودرمانی، آموزش مدیریت والدین به مدت 10 جلسه و درمان ترکیبی. نشانه ها و مشکلات رفتاری کودکان به وسیله مقیاس درجه بندی نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و مقیاس درجه بندی والدین کانرز ارزیابی گردید. یافته ها نشان داد که برنامه آموزش مدیریت والدین به تنهایی در کاهش نشانه های اصلی اختلال و مشکلات رفتاری کودکان تاثیری ندارد. ولی درمان ترکیبی در کاهش مشکلات یادگیری و نیز مشکلات روان تنی تاثیر معنادار برتری نسبت به دو شرایط دیگر نشان داده است. ضمن بحث در مورد مطالعاتی که همسو و ناهمسو با یافته های حاضر هستند، نقش میانجی اختلالات همبود و تغییر رفتاری والدین در اثربخشی آموزش مدیریت والدین مطرح گردیده است که بررسی دقیق تر آن ها در مطالعات بعدی پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: آموزش مدیریت والدین، اختلال نقص توجه، بیش فعالی، اختلالات رفتاری
  • رامین افشاری، کتایون خوشابی، حمیدرضا پوراعتماد*، شهرام مرادی صفحه 285

    پژوهش حاضر به منظور بررسی راهبردهای مقابله ای و سلامت روان در مادران کودکان اتیستیک صورت گرفت. آزمودنی ها شامل 40 مادر کودک اتیستیک بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از مرکز ساماندهی، درمان و توانبخشی کودکان اتیسم انتخاب شده بودند. از آزمون SCL-90-R جهت بررسی علائم روانی و از چک لیست راهبردهای مقابله ای کارور به منظور سنجش راهبردهای مقابله ای استفاده گردید. نتایج نشان داد که 5/27% مادران گروه نمونه براساس معیارهای SCL-90-R دارای علائم روانی بودند. علاوه بر این، مشخص گردید که میان راهبردهای مقابله ای متمرکز بر حل مسئله و هیجانی با سلامت روان ارتباط معناداری وجود ندارد، اما بین راهبردهای مقابله ای کمتر مفید و غیرموثر با سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد.

    کلیدواژگان: راهبردهای مقابله ای، سلامت روان، مادران کودکان اتیستیک
|
  • G. Shayesteh, M. A., A. Sahebi , A. Alipoor Page 223
    In this study, the relationship between relational beliefs and irrational expectations of Iranian migrant couples were examined. The sample is composed of 50 Iranian couples (residents of Canada and Australia). Couples were recruited if accessible or volunteered to participate in this research. All the participants completed the following measures: Dyadic Adjustment Scale; Relationship believes Inventory (Epstein, 1992); and Non-logical Expectation Scale (Sahebi, 2005).The results of this study revealed that marital satisfaction and cognitive variables are correlated. Correlation coefficient between marital satisfaction and the belief "Disagreement is destructive" was 0.42; "mind reading is expected" 0.23, "partner cannot change" 0.59, "Sexual perfectionism" 0.32, and "Innate gender differences account for marital problems" 0.12.Correlation between marital satisfaction and non-logical expectations was 0.25.To assess the contribution of these variables in predicting marital satisfaction's variances, linear regression analysis was applied. Furthermore, to determine the specific contribution of each individual variable, a hierarchical regression analysis carried out, which revealed that cognitive variables are predicting in total 0.44 of marital satisfaction’s variance, from which 0.41 of variances is defined by two communication beliefs: "Disagreement is destructive"(0.19) and "partner cannot change" (0.22). The rest of the variables predicted less than 2 percent of the variance.The results of this study have applications in marital education courses and workshops.
    Keywords: Marital satisfaction, Relational beliefs, mind reading, sexual perfectionism, disagreement is destructive, non, logical expectations of marriage
  • A. Zadeh Mohammadi, M. Heidari, Ms.C., Gh. Jandaghi , H. R. Pouretemad , Gh. Malekkhosravi Page 239
    The objective of this study was to investigate the relationship between family function, family conflict, parenting styles, and economic-educational level of family and academic achievement of high school students. A sample of 505 students was randomly (251 female) selected from high schools of Ghom Province. Parents of students were asked to complete the Family Assessment Device, Marital confilict, and Parenting styles. The results revealed that family functioning is significantly related to academic achievement (p=0.03). No significant difference was found between marital conflict and academic achievement. Families with high educational and economic level had significantly children with better involued in academic achievement. Among the family factors, related to academic achievement, the most important one were birth order, mother age, authoritarian mothership style, fathership age, economic level, number of children and authoritarian fathershipe style which explained significantly the variance of academic achivement respectively.
    Keywords: family function, marital conflict, parenting styles, achivement, highschool students
  • L. Panaghi , Sh. Ghahari, H. Yousefi Page 257
    Objective
    the study sought the point of view, attitude and risk factors of domestic violence against women who have experienced it.
    Method
    for the purpose of the study a qualitative method was chosen and two focus group discussions were held by attending 9-10 women from south easterns of Tehran in each session. Data were noted and taped, then coded and results were extracted.
    Findings
    women mentioned three aspects of spouse abuse (sexual, emotional, and physical) and reported that emotional aspect is the most important one. They mentioned that majority of women who experienced spouse abuse have low self-esteem, no family and social support, or they fear facing problems after divorce. They claimed that courts are the most important sources of support for women which now is not acting strong enough.
    Conclusion
    spouse abuse has different aspects and this problem needs multidimensional studies, however the best solution seems to be revising laws in support of women.
    Keywords: spouse abuse, violence, focus group discussion
  • K. Khushabi , F. Ghadiri , A. Jazayeri Page 269
    Parents have significant role in behavioral interventions in children normal life due to their influence and close contact with them. That is why we increasingly consider the parent management training in treatment of children with attention deficit/hyperactivity disorder (ADHD) in recent decades. The purpose of the present study was to investigate the effectiveness of parent management training according to Iranian culture in Solitary and in Combination with medication in order to decrease the symptoms of ADHD and behavioral problems. Using an experimental design, with pretest and posttest with control group, 28 ADHD subjects were exposed to three kinds of treatment, including drug therapy, 10 Sessions parent management training, and combination of both. Symptoms and behavioral problems were assessed using attention deficit hyperactivity rating scales and Conner’s parent rating scales, and parenting characteristic features were assessed by parenting rating scales.Results showed that parent management training would not diminish the base symptoms in behavioral disorder on solitary, but combination of treatment had significant influence on reduction of learning and psycho-somatic problems in children, in comparison with two other treatments. Furthermore, parent management training reduced over-activity and verbosity but it had no significant changes in laxness. Considering recent findings, the intermediator role of co-morbid disorders and parent behavioral changes on parent management training are discussed. Further research is needed to shed light on this role.
    Keywords: parent management training, attention deficit, hyperactivity disorder, drug therapy, combination therapy
  • R. Afshari, K. Khushabi, H. R. Pouretemad, Sh. Moradi Page 285

    The goal of this study was investigate coping strategies and mental health in autistic children mothers. 40 mothers with autistic child were selected from autism center consecutively. Information collected with SCL-90-R and Karror coping strategies checklist. The result showed that 27.5% of the mothers according to SCL-90-R had mental disease. Furthermore, there were not significant relations between problem solving and emotional coping strategies with mental health. However, there was significant relation between less sufficient and none effective coping strategies with mental health.

    Keywords: coping strategies, mental health, autistic children mothers